زیارت امام حسین علیه السلام در سیره اهل بیت و شیعیان

حجت الاسلام دکتر محمدجواد یاوری عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)

زیارت امام حسین(ع) به ­دلیل برخوداری از گفتمان سیاسی و مذهبی و تأثیری که در تداوم مذهب تشیع دارد، همواره مورد اهتمام اهل­بیت(ع) و شیعیان بود. بیان برکات و آثار معنوی زیارت مشهد امام حسین(ع) در دنیا و آخرت از انگیزه­ های لازمی بود تا شیعه همواره به این سنت پایبند باشد.[۱] حُمران­بن اَعین گويد: «هنگامى كه از سفر زيارت امام حسين(ع) برگشتم، امام باقر(ع) به استقبالم آمد و فرمود: اى حُمران! به تو مژده مى‏دهم كه هر كس قبور شهيدان آل محمد(ع) را زيارت كند و مرادش از اين كار رضايت خدا و تقرب به پيامبر(ص) باشد، از گناهانش بيرون مى‏آيد چون روزى كه مادرش او را زاده است.»[۲]

معصومان(ع) به­ دلیل جایگاه و هدف والای قیام امامی حسین(ع)، همواره پیشگام در زیارت آن حضرت بودند. تأثیر سخنان و سیره آنان در گسترش فرهنگ و رسم زیارت ولو به یک سلام دادن از راه­ دور[۳] و تأثیر آن بر زندگی دنیوی و اخروی، سبب گردید تا در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، مردم کوفه و نوحی آن اعم از زن و مرد براي زيارت قبر امام حسين(ع) و يارانش به کربلا روند و به قرائت قرآن، ذکر مصائب و نوحه‌گري و مرثيه‌سرايي بپردازند.[۴] امام باقر(ع) محمدبن مسلم ثقفی را سفارش نمود تا در میان شیعیان مشوق زیارت حسین­بن علی(ع) باشد و بیان کند: «کسی که اقرار به امامت امام حسین(ع) دارد، زیارت بر او یک فریضه ضروری است.»[۵] زیارت مشهد سیدالشهدا(ع) در سیره دیگر معصومان(ع) نیز بسیار مشهود و مشوق مردم به آن در هنگام گرفتاری­ها بود. چنان­که امام هادی(ع) هنگامی­که در بستر بیماری بود، به ابوهاشم جعفری و محمدبن حمزه سفارش کرد: «کسی را- جهت دعا و شفاء – به کربلا بفرستند.»[۶]

امام باقر(ع) خواندن زیارت عاشورا را به شیعیان آموزش داد و آنان را به زیارت امام حسین(ع) و قرائت زیارت عاشورا سفارش کرد؛ این رسم آن­چنان در بین شیعیان شهرت یافت که به قرائت آن پایبند بودند.[۷] افزون­بر زیارت آن حضرت در روز عاشورا، زیارت اربعین نیز از نمادهایی است که امام صادق(ع) نیز زیارت­نامه­ای را به صَفْوَان­بْنِ مِهْرَان جَمَّال برای روز اربیعن یاد داد.[۸] امام حسن عسکری(ع) نیز آن­را به­عنوان یک نماد شیعی قرار داد.[۹] نمادی که در میان مورخان شناخته شده بود و ابوریحان بیرونی(م۴۴۰ق) از این روز با عنوان روز زیارت اربعین یاد کرده است.[۱۰] در طول تاریخ این نماد مُعَرف شیعیان بوده و بر آن اهتمام داشتند. چنان­که قرطبی(م۶۷۱ق) می­نویسد: «زیارت اربعین میان امامیه معروف و مشهور است.»[۱۱]

زیارت در روزهای مخصوص به­ویژه عید غدیر یا نیمه شعبان یا روز عاشورا، بخشی از مناسک مذهبی شیعیان در زیارت بود. به­عنوان نمونه، ابان­بن تَغلب، صفوان­بن مهران، یونس­بن ظَبیان در روز غدیر خم یا عاشورا به زیارت قبر امیرمؤمنان علی(ع)، سیدالشهدا(ع)، کاظمین(ع) و امام رضا(ع) می­رفتند.[۱۲] در سال ۳۳۵ قمری در نیمه شعبان در منطقه باب­ُطاق بغداد نیز خیمه­هایی نصب شده و پس از آن مردم به زیارت حرم امام حسین(ع) مشرف شدند.[۱۳]


[۱] . جعفربن محمدبن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص۳۱۹– ۳۲۴.

[۲] . محمدبن حسن طوسی، الامالی، ص۴۱۴.

[۳] . ابراهیم­بن محمد ثقفی، الغارات، ج۲، ص۸۵۰؛ محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۴۹، ح۳.

[۴] . جعفربن محمدبن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص۵۳۹ ـ ۵۳۸.

[۵] . محمدبن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۴۲.

[۶] . محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۶۷، ح۳.

[۷] . جعفربن محمدبن قولویه قمی، الکامل الزیارات، ص۱۷۴؛ محمدبن حسن طوسی،مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج۲، ص۷۷۷.

[۸] . محمدبن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۱۳.

[۹] . محمدبن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۵۲؛ «طبق برخی شواهد، جابربن عبدالله انصاری و اسرای کربلا در روز بیست صفر سال۶۱ قمری یعنی اربعین اول، وارد کربلا شده­اند.» محمدبن احمد ابوریحان بیرونی، الآثار الباقية عن القرون الخالية، ص۳۳۱.

[۱۰] . محمدبن احمد ابوریحان بیرونی، الآثار الباقية عن القرون الخالية، ص۴۲۲.

[۱۱] . «والإمامية تقول: إن الرأس أعيد إلى الجثة بكربلاء بعد أربعين يوماً من المقتل و هو يوم معروف عندهم يسمون الزيارة فيه زيارة الأربعين.» محمدبن احمدبن ابوبکر قرطبی، التذكرة بأحوال الموتى و أمور الآخرة، ج۱، ص۱۱۲۲؛ نیز ر.ک: عمربن حسن دحیه، العلم المشهور في فوائد فضل الأیام و الشهور، مرکز الدراسات و الابحاث و احیاء التراث – رباط – مغرب، ۱۴۴۱ق.

[۱۲] . برای نمونه، ر.ک: جعفربن محمدبن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص۳۵- ۳۴؛ محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ۵۷۲- ۵۷۱، ح۲، ح۱؛ محمدبن علی­بن بابویه قمی، عيون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۶۰؛ «برخی از علمای حنبلی به زیارت قبر امام کاظم(ع) رفته­اند.» احمدبن على خطیب بغدادى‏، تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۳۳.

[۱۳] . اسماعيل­بن عمربن کثیر، البداية و النهاية، ج۱۲، ص۵.

ارسال نظرات

پیمایش به بالا