استاد تفسیر قرآن با بیان این که علمای متقدم اخلاق را نردبان رسیدن به توحید و ولایت قرار می دادند، گفت: اعتقاد به توحید، محوری ترین عنصر تعالیم اسلام است و تنها با نردبان اخلاق می توان به باور توحیدی دست یافت.
به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی، محمدتقی فیاض بخش(مفسر قرآن و شاگرد آیت الله سعادت پرور) در نشست علمی «بررسی مبانی تربیتی علامه طباطبایی و آیت الله سعادت پرور» که در مؤسسه عالی حوزوی امامرضا(ع) برگزار شد، اظهار داشت: اخلاق در مکاتب علمی بزرگانی مانند علامه طباطبایی و سایر علمای بزرگ اسلام رابطه تنگاتنگی با توحید دارد.
وی افزود: مکتب اخلاقی بزرگان تشیع در حقیقت اصلاح نگاه به توحید بوده است که لازمه آن، سیر در مراتب اخلاق و مراقبات است؛ بنابراین اصلی ترین مسأله و هدف در اسلام که تمام امور اعتقادی و رفتاری به آن منتهی می شود، توحید است.
این استاد تفسیر قرآن با بیان این که اگر ما اصلاح نگاه به توحید را در نظام مهندسی فکری خود نداشته باشیم به نتیجه ای نخواهیم رسید، افزود: مشکلاتی که در حوزه های علمیه و انحرافاتی که به نوعی در مجامع علمی دانشگاهی وجود دارد، همه از کم توجهی به توحید به عنوان هدف اصلی دین است و باید به گونه ای نظام فکری جامعه مهندسی شود که همه علوم و صنایع و دیگر امور اجتماعی به توحید ختم شود.
وی تصریح کرد: با یک نگاه اجمالی به اوامر وجوبی که در قرآن وجود دارد مانند وجوب نماز و روزه و دیگر تکالیف می بینیم که بیشترین تأکید روی ایمان به خدا، وحدانیت خدا و رعایت تقوای الهی است که به نوعی بالاتر از سطح احکام و تکالیف فردی است و پیامدهای بدتر و مهلک تری را هم به دنبال دارد.
فیاض بخش با بیان این که خداوند در آیه ۲۴ سوره انفال از کسانی که خدا و رسول(ص) را اطاعت نمی کنند تعبیر به مرده می کند، گفت: بالاترین درجه شناخت انسان، خود شناسی است و اگر کسی بتواند همانطور که خود را میشناسد خدا را هم بشناسد و درک کند، به بالاترین درجه ایمان رسیده است و از تمام براهین و ادله اثبات خداوند بی نیاز خواهد بود.
وی با اشاره به رابطه توحید با روانشناسی، جامعه شناسی و سایر علوم انسانی و طبیعی، ابراز داشت: توحید باید محور تمام علوم عقلی، نقلی و تجربی باشد و نظام فکری محققان ما در هر رشته ای باید با محوریت نظام توحیدی مهندسی شود و همانطور که در علوم اهل بیت(ع) توحید و ولایت محوریت دارد، باید سایر علوم هم این مسأله را حل کنند.
این استاد تفسیر قرآن با بیان این که ولایت و امامت که از بالاترین مقام های یک انسان بعد از رسالت است، منحصر در رهبری سیاسی جامعه و خلافت ظاهری بعد از پیامبر(ص) نیست، افزود: جایگاه مفهوم امامت که خداوند بعد از امتحان های بسیار دشوار به حضرت ابراهیم(ع) عطا کرد، خیلی عمیقتر از ریاست امت و جانشینی سیاسی بعد از پیامبر(ص) است و رنگ الهی و جلوهای از وجود خداوند در زمین است.
وی با بیان این که ما باید توحید و ولایت را در نظام مهندسی فکری خود جای بدهیم، گفت: این که ولایت فقیه امروز مورد خدشه قرار می گیرد، به خاطر این است که ما نظام ولایت کلیه الهی را به درستی پایه ریزی نکردیم و ولایت ائمه را به درستی تبیین نکرده ایم و به تبع ولایت فقیه هم خوب نمیتواند در نظام فکری جامعه وارد شود.
فیاض بخش با بیان این که در حوزه های علمیه به بحث های اخلاقی که لازمه رسیدن به توحید است زیاد پرداخته نمی شود، تصریح کرد: در باب سیر و سلوک و اخلاق آنچه مطمح نظر اصلی بزرگان بوده است، اصلاح نگاه توحیدی ما بوده است ولی متأسفانه نه در فقه و نه در اصول مباحث اخلاقی جایی ندارد و حتی در رساله های عملیه هم مباحث اخلاقی در حاشیه بیان می شود و جایگاه اصلی خود را ندارد.
وی با بیان این که در نگاه علمای متقدم اخلاق به عنوان نردبان به سمت توحید بوده است، گفت: مراحل ابتدایی مراقبات از مراقبات اخلاقی شروع میشود ولی اخلاق هدف اصلی نبوده، بلکه هدف اصلی رسیدن به توحید بوده و در بحث سیر و سلوک و اخلاق آنچه محور می باشد، ایجاد نگاه صحیح به توحید است.
این مفسر قرآن کریم افزود: مراقبات هر چند از اخلاق شروع می شود، باید به مقام عین الیقین و سپس به مراتب عالی تر یقین که حق الیقین است، برسد و در این منزل باید علم و عمل با هم همطراز باشند.
وی اظهار داشت: در گذشته فقهای ما جامع بودند و تفکیکی میان فقه مصطلح و فقه مطالب اخلاقی نبود؛ نمونه آن همین کافی است که مجموعه روایات را در باب احکام و اعتقادات جمع آوری کرده و مطالب فراوان اخلاقی دارد.
فیاض بخش ادامه داد: قبل از علامه وحید بهبهانی فقهای ما جامع فنون بودند و در اخلاقیات هم استاد، هم اخلاقی، هم متکلم و هم فقیه بودند ولی بعد از علامه وحید به این دلیل که علوم گسترش پیدا کرد، طلبه فرصت نداشت که به همه امور بپردازد و لذا فقه و اخلاق از هم جدا شد و به تدریج اخلاق اهمیت خود را در کتاب های علمی از دست داد.
وی خاطرنشان کرد: شهید صدر هم نقدی به چینش فقهی دارد که چرا در رساله های عملیه اول از نجاسات و طهارات بحث می شود؟ چرا از بلوغ که اولین تکلیف هر انسان می باشد شروع نشده است؟ و یا چرا از احکام اجتماعی که مبتلا به افراد است و حتی قبل از بلوغ باید در وجود انسان نهادینه شود، شروع نشده است مانند نگاه به نامحرم، فحش، تهمت، سرزنش، غیبت و مسائل اخلاقی؟ که این نقد بسیار جای تأمل دارد.