در خدمت حجتالاسلام میرزاپور؛ معاون آموزش و تهذیب مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) هستیم با موضوع «جایگاه اخلاص در شکلگیری شاکله وجودی انسان» با تأکید بر روایت صدیقه طاهره(س) که فرمودند:
مَنْ أصْعَدَ إلی اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ؛[۱] هرکس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحتها و برکات خود را برای او تقدیر می نماید.
از دیدگاه حضرتعالی با توجه به آموزههای دینی اخلاص چه نقشی در تعالی انسان دارد؟
حجتالاسلام والمسلمین اصغر میرزاپور:
بسم الله الرحمن الرحیم؛ ایام شهادت جانگذار صدیقه طاهره(س) را محضر همه دلدادگان به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) تسلیت عرض مینمایم. برای اينکه جايگاه اخلاص و نيّت خالصانه در عبادات و بهطور کلّی در بنای شخصيّت و شکلگيری شاکله وجودی انسان روشن شود، مقدمهای ذکر مینمایم.
تغييراتي که در عالم مادي صورت ميپذيرند، مستلزم صرف انرژي است. مثلاً براي تبديل آب به بخار از طريق گرم کردن نياز به مصرف انرژي حرارتي است؛ و چرخاندن پره يک پنکه مستلزم به کارگيري انرژي الکتريکي است. همين طور شکلگيري يک ظرف فلزي بهصورت يک کوزه نيازمند صرف انرژي و ورود ضربات حساب شده و تدريجي چکش بر روي ماده فلزي است.
در توضیح باید گفت: همانگونه که عالم مادّي ظرف تحقق انواع تغييرات است، زمينه روحي و معنوي انسان نيز عرصه تغييرات گوناگوني چون خوشحالي، غمناکي، شوق و تحيّر به وجود آمدن انگيزه و نااميدي است. وقوع اينگونه از تغييرات روحي و معنوي نيز مستند به دخالت و به کار افتادن عوامل خاصي است که زمينه روحي را تحت تأثير خود قرار ميدهند و از اين طريق موجب شکلگيري انواع صفات روحي در فرد ميشوند؛ مشابه با شکلگيري ظرف فلزي به صورت کوزه با ورود ضربات چکش. بديهي است اگر بخواهد يک تغيير معيني در زمينه روحي (مثلاً ايجاد يک صفت روحي) ايجاد شود، اين امر نيز مستلزم استفاده از عوامل تأثيرگذار خاصي بر اساس يک برنامه مشخص و حساب شدهاي خواهد بود. همچنانکه ايجاد تغييرات در عالم فيزيکي نيازمند به کارگيري حساب شده انواع حرکات و انرژيهاي مختلف است. از يک نظر ميتوان گفت: «تربيتِ» انسان از طريق مديريت همين عواملي است که روح آدمي را تحت تأثير خود قرار داده و موجب ايجاد تغييرات روحي و معنوي در فرد ميشوند. بديهي است ايجاد تغييرات حساب شده و با برنامه در روح يا همان تربيتِ روحي نيازمند داشتن شناخت و آگاهي کافي از عوامل مؤثر در زمينه روحي و استفاده مناسب و حساب شده از اين عوامل خواهد بود.
در اين ميان شايد بتوان گفت: مهمترين و مؤثرترين عامل ايجاد تغيير در زمينه روحي و معنوي انسان عبارت از «معنا» است. همان نقشي را که «انرژي» در ايجاد تغييرات در عالم مادّي دارد، «معنا» در عوالم معنوي عهدهدار آن است. برای مثال از مشاهده چراغ قرمز راهنمائي و رانندگي در چهار راهها راننده متوجه معناي معيني گشته و به دنبال آن اقدام به توقف ماشين خود مينمايد. روشن است آنچه که در اينجا در زمينه فکري و روحي راننده تأثير گذاشته و وي را وادار به توقف خودروي خود ميکند، معنائي است که آن رنگ چراغ در زمينه ادراکي فرد القاء ميکند، نه انرژي فيزيکي حاصل از امواج نور قرمز چراغ راهنمائي که به چشم راننده برخورد مينمايد. پس القاء معنائي معين از طريق رنگ چراغ راهنمائي منجر به يک سري فعل و انفعالات فکري و روحي در زمينه ادراکي راننده گشته و منجر به اتخاذ برخي تصميمات و در نهايت انجام افعالي خاص از طرف او شده است. همين طور اثرات تربيتي نماز مربوط به حرکات فيزيکي آن مانند خم و راست شدن نيست، بلکه مربوط به معاني است که به دنبال ورود مفهوم نماز در نظام فکري و ارزشي فرد مطرح ميگردد. بهطور کلي وقايعي که در پيرامون ما اتفاق ميافتند يا آن چيزهایي که از طريق حواس، وارد حوزه ادراکي ما ميشوند، همگي قادرند از طريق القاء معاني خاصي در زمينه ادراکي ما روح ما را تحت تأثير قرار داده و در نهايت موجب بروز حالات و احساسات خاص، صدور انواع اعمال و رفتار و شکلگيري صفات روحي و اخلاقي خاصي گشته و بدين ترتيب در تربيت ما نقش مهم و سازندهاي ايفاء نمايند.
روابط عمومی مؤسسه: لطفاَ در خصوص چگونگی تأثیر معنا در زمینه روحی انسان توضیح بیشتری بیان بفرمایید.
حجتالاسلام والمسلمین اصغر میرزاپور:
با در نظر گرفتن نقش القاء معاني در زمينه روحي اگر موضوع نقش «معنا» بهصورت دقيقتري مورد تجزيه و تحليل واقع شود، متوجه خواهيم شد که اين اثرگذاری «معنا» در زمينه روحی انسان در دو عرصه «دانشی» و «گرايشی» صورت میپذيرد. به عبارت ديگر معانی با به جريان انداختن مؤلفههای «دانشی» و «گرايشی» در زمينه روحی انسان موجب شکلگيری شخصيّت آدمی و شاکله وجودی وی در جريان زندگی میشوند. از باب تشبيه مطلب همچنانکه يک ديوار با استفاده از چيدمان مناسب «آجر» و «ملات» شکل گرفته و بالا میرود، شخصيّت آدمی و رُشد روحی و معنوی او نيز با «دانش» و «گرايش» شکل پيدا میکند. بر اين اساس در ميدان زندگی و در لابلای اعمال، رفتارها، موضعگيریها و … که انسان انجام میدهد سطح و مرتبه شخصيّت انسان، بستگی به گستره و عمق دانش و معرفتی که آدمی در جريان زندگی خود به کالبد اعمال، رفتارها، و … جاری میسازد، و نيز چگونگی گرايشها، انگيزهها، علايق، و … وی در اثنای انجام اعمال و رفتارهايش خواهد داشت.
تعبير ديگری که از دو مؤلفه «دانشی» و «گرايشی» میتوان داشت عبارت است از: «معرفت» و «اخلاص». در حقيقت هر انسان عاملي با تمام شخصيت خود در عمل خود حضور مييابد و اعمال وي از شخصيت وجودي وي رنگ و بو ميگيرند. چون در حقيقتِ وجودي انساني که در حيات دنيوي سير ميکند، دو بُعد «دانشی» و «گرايشي» نقش اصلي و تعيين کنندهاي را ايفاء ميکنند. ارزش اعمال و رفتارهاي وي به مؤلفههاي «دانشی» و «گرايشي» او که شاخصههاي اصلي آن «معرفت» و «اخلاص» است، بستگي خواهد داشت. جامع اين دو مؤلفه همانا «نيّت» خواهد بود، چرا که هر آن چيزي که مورد نيّت فرد قرار ميگيرد، ابتدا در حوزه آگاهي، شناخت و معرفت او واقع ميشود؛ سپس روح شخص را در مقام عمل به انبعاثي خاص که حوزه اثر اخلاص است، واميدارد. در واقع انسان با نيّتی که در يک عمل اتخاذ میکند از يک طرف با انبعاث روح خود به سوی انجام عملی گسيل گشته و در قالب آن عمل حضور يافته و تجسّم پيدا میکند؛ و از طرف ديگر در ميدان آن عمل با اسب «نيّت» روح خود را به حرکت درآورده و پيش میبرد. پس از هر دو نظر میتوان گفت: نيّت، انبعاث روح است. از آنجایي که «انما الاعمال بالنيات» هر اندازه عملي از «معرفت» سيراب و با «اخلاص» طاهر گردد، به همان ميزان ارزش و تعالي يافته و به حکم «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» (فاطر/۱۰) منشأ رفعت و تعالي روح خواهد گرديد. ضمناً با توجه به ارتباط «بينشهاي» انسان با «گرايشهای» وي، رُشد معرفت انسان ميتواند زمينهساز انجام اعمالي متعاليتري گشته و در سايه معرفت بيشتر و نابتر چه بسا فرد به سوي گرايشات والاتري سوق داده شده و انگيزههاي پاکتري وجهه همّت او قرارگيرد همان طور که حضرت زهرا(س) در حدیث «مَنْ أصْعَدَ إلی اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ» به این مهم اشاره میفرمایند.
اين مطلب در مورد عبادات نيز صادق است. براساس حدیث فوق هر اندازه انجام اين اعمال با اخلاص عالیتری صورت پذيرند، تأثيرپذيري روح وي از عبادات مذکور، بيشتر و عميقتر خواهد بود. حالکه چنين است، غنيسازي کالبد عمل از معرفت و تطهير آن با اخلاص، راهگشاي سير تکاملي سالک طريق حق خواهد بود و پرداختن به تزکيه و ارتقاي روح براي تعميق و متعالي ساختن عبادات بدني کيميایي خواهد بود که فراروي طالبان هوشيار قرار ميگيرد. همچنانکه ذکر گرديد اين دو مؤلفه «معرفت» و «اخلاص» در «نيّت» جمع میشوند. بنابراين، بجا خواهد بود اگر گفته شود انسان متناسب با «نيّتی» که در اثنای اعمال، رفتارها، موضعگيریها و … خود دارد، شکل گرفته و شاکله وجودیاش ساخته میشود.
حضرت رسول اکرم(ص) فرمودهاند:
لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى[۲]
برای هرکسی همان است که نیّت کرده است.
با توجه به کوتاهی عمر انسان در این دنیا، در آیات و روایات برای بهرهوری بیشتر از عمر چه توصیهای شده است؟
معاون آموزش موسسه امام رضا(ع) بیان داشتند:
سؤال بسیار خوبی مطرح شد. در پاسخ به این سأال باید گفت: نيّت هر فردي هم آئينه عمق و گستره معرفت و پاکي و زلالي گرايش او و به بيان ديگر، آئينه درجه و سعه وجودي اوست؛ و هم نشاندهنده قبله آمال و محبوب او. از آنجایي که رُشد و شکوفائي حيات آدمي در فرصت عمر او و در جريان زندگي دنيوي او صورت ميپذيرد، از بهترين و مؤثرترين وسايل و راههاي رُشد وجودي شخص «تعميق» و «زنده نگهداشتن» نيّت در کالبد اعمال و رفتارهاي او در متن زندگي روزمرهاش خواهد بود. اگرچه در تمامي اعمال عبادي، داشتن «نيّت» شرط اساسي است، اما براي شکوفائي استعدادات عالي وجود آدمي و رسيدن به مراتب عاليتر قرب الهي لازم است موضوع نيّت در تکتک رفتارها و اعمال روزمره مدّ نظر قرار گيرد. لازمه اين کار داشتن «مراقبه» خاص در طول شبانه روز است. به تناسب شدّت و ضعف در امر مراقبه ميزان سير روحي و معنوي آدمي متفاوت خواهد بود.
حال شايد تا حدودی دليل اهتمام خاصی که در عرفان ناب اسلامی به «معرفت» و رويکرد و مشی خاصی که در انجام عبادات و چگونگی رعايت احکام، برنامهها و دستورات شرعی اتخاذ میکند، روشن شود. این مطلب مسلّم است که قصد از تشریع دین و وضع احکام صورت ظاهر آنها نیست، بلکه همه وسیله هستند برای مقصد مهمتری که «معرفت» میباشد و آن روح و باطن عبادات و احکام است و اینکه ابنعبّاس «لِیَعْبُدون» را در آيه: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» (ذاريات/۵۶) به «لِیَعرِفُونِ» تفسیر کرده برای همین بوده که میدانسته وضع عبادات غرض غایی شارع نیست، بلکه غرض نهایی معرفت است که از راه عبادت میتوان به آن رسید.
از طرف ديگر معرفت، زمينهساز اطاعت است. امام صادق(ع) در مورد کسی که مدعی شده بود هنگامی که انسان پروردگارش را شناخت، تکليفی بر عهده او نيست، اينگونه فرمودند:
خدا او را لعنت کند! چرا چنين حرفی زده است؟ آيا چنين نيست که هر چه معرفت انسان به خداوند بيشتر شود، اطاعت او نيز بايد افزون گردد؟[۳]
روابط عمومی مؤسسه:
با توجه به مطالبی که فرمودید چه ارتباطی بین عبادت و معرفت وجود دارد؟
حجتالاسلام اصغر میرزاپور:
در ارتباط بين «عبادت» و «معرفت» میتوان گفت: هر معرفتی زمينهساز عبادتی است که انجام آن عبادت با جميع شرايطش زمينهساز معرفتی ديگر میشود که خود اين معرفت جديد، زمينهساز عبادتی در سطح بالاتر نسبت به عبادت قبلی میگردد؛ و همينطور، اين روند میتواند تا بالاترين مراتب ادامه داشته باشد.
از همین تفسیری که ابنعباس از آیه شریفه کرده است و بین علما و حکما و متکلّمان شهرت یافته و همه آن را به حسن قبول پذیرفتهاند، معلوم میشود که عموم مسلمانان واقفاند که دین اسلام غیر از صورت ظاهر، احکام باطنی هم دارد که با تکیه بر سنّت میتوان به آن معرفت باطنی دست پیدا کرد؛ چنانکه جُنید بغدادی گفته است:
این راه، کسی رود که کتاب خدای عزّوجّل بر دست راست گرفته باشد و سنّت مصطفی(ص) بر دست چپ گرفته و به روشنایی این دو شمع میرود تا نه در مغاک شبهت افتد و نه در ظلمت بدعت.[۴]
همچنين گفته است:
اگر من هزار سال بزیم، از اعمال یک ذرّه کم نکنم، مگر که مرا از آن باز دارند.[۵]
روابط عمومی مؤسسه:
با توجه به روایتی که از حضرت زهرا(س) نقل شد چه زمانی اعمال انسان به تعالی روح انسان منجر میشوند؟
حجتالاسلام اصغر میرزاپور:
در روایتی که از حضرت زهرا(س) نقل شد، به صراحت میتوان فهمید که: اعمال انسان بدون روح اخلاص و توجّه خاص به خداوند سبحان کافی و کارآمد نیست. آنان که عارفان را آسانگیرتر از فقها در حوزه شریعت میدانند، سخت به خطا میروند، برای اینکه نوع برخورد با ظواهر و احکام شرعی در عرفان حقيقی نه از باب مسامحه و سهلانگاری در حوزه شریعت، بلکه نشأت گرفته از يک واقعيّت ظريف و لطيف در مورد ظرفيت جهان مادّی و غيرمادّی برای پذيرش فيوضات و اظهار کمالات است. وابستگي حقيقت اعمال به بُعد معرفتي و طهارت باطني آن که در فوق بدان اشاره شد، علاوه بر آنچه که گفته شد حاوي نکته بسيار مهم ديگري است که در خور دقت و تأمل فراواني است. اعمالي که انسان در حيات دنيوي خود با بدناش در قالب رفتارهاي فيزيکي (مانند راه رفتن، حرفزدن و …) انجام ميدهد، در کمند «مکان» و «زمان» و محدوديتهاي فيزيکي بدن محبوس است. برای مثال مگر چقدر ميتوان در طي شبانه روز اقدام به نماز خواندن که عاليترين برنامه عملي عبادي است، نمود؟ بنابراين ميدان عمل در عرصه اعمال فيزيکي و رفتارهاي قالبي بدنی، محدود است. اما از طرف ديگر عالم معنا محدوديت مذکور را نداشته و عرصه جولان و سير در عوالم معنوي بسيار گسترده و تا بيکران ميتواند ادامه داشته باشد. لذا فرد هوشيار و بصير در کنار پرداختن درست به ظواهر اعمال عبادي در قالب رعايت دقيق دستورات و احکام شرعي توجه عميق خود را متوجه ابعاد معنوي و سير باطني برنامههاي ديني مينمايد که آنچه که در اين حوزه مطرح است بسيار گستردهتر، عميقتر و حيرتزاست. از اينرو، لازم و ضروري است که دينداران سعي وافر در شناخت اسرار و رموزي باشند که در وراي اعمال عبادي وجود دارد و متوجه اين نکته بود که عالَم دين، بيش از آنکه «گفتني» باشد، «ديدني» و «رسيدنی» است.
بنابراين گستره و عمق و در عين حال، صعوبت و مجاهدتی که در عرصه رعايت جنبههای باطنی عبادات مطرح است، قابل مقايسه با رعايت ظواهر شرعی نيست. عارف حقيقی نه تنها خود را ملزم به رعايت دقيق و مو به موی ظواهر شرعی میداند، بلکه مجاهدت عظيم در عرصه جنبههای باطنی عبادات و بهطور کلی دين را نيز در کنار حفظ و رعايت دقيق شريعت، جزء وظايف عبودی خود قلمداد میکند.
در سلوک عرفانی، غنيسازي کالبد عمل از معرفت و تطهير آن با اخلاص راهگشاي سير تکاملي سالک طريق حق است و پرداختن به تزکيه و ارتقاي روح براي تعميق و متعالي ساختن عبادات بدني، کيميایي است که فراروي طالبان هوشيار قرار گرفته است. همچنانکه ذکر گرديد چون براي «معرفت» و «اخلاص» حدّي وجود ندارد، برخلاف قالب عمل که محدود است، براي سير در مراتب معنوي و باطني اعمال و عبادات، محدوديتي وجود نخواهد داشت. در اين جاست که تفاوت اصلي عبادات عابدان، چهره خود را نشان ميدهد، وگرنه برای مثال قالب و ظاهر رکوع يا طوافي که فردي چون مولي الموحدين علي(ع) بجا ميآورد، با نمازگزار و طوافکننده ديگر چه بسا يکسان باشد، اما باطن عمل به هيچوجه قابل قياس نيست. به همين نحو جايگاه، ارزش، معناآفريني و اثراتي که از مواجهه با مثلاً کعبه در ذهن و روح افراد مطرح است، از همديگر متفاوت خواهد بود، اگرچه در بيرون بيش از يک کعبه وجود ندارد. بنابراين دور از حقيقت نخواهد بود اگر گفته شود به تعداد افراد انساني کعبه ميتواند مطرح باشد، ولو اينکه در بيرون بيش از يک کعبه نيست. حتي براي يک فرد نيز با گذشت زمان و توسعه شناخت و آگاهيهاي وي و تغيير حالات دروني او معنای ارزش و اثرگذاري کعبه متفاوت خواهد بود. با اين بيان اگر گفته ميشود:
بيزارم از آن کهنه خدایي که تو داري هر لحظه مرا تازه خداي دگرستي
مراد اين نيست که وجود خداوند سبحان در معرض تغيير است، بلکه اين باورها، نگرشها، افکار، توجهات، حالات فکري و روحي فرد نسبت به خداوند سبحان است که مدام در حال پيشرفت و ترقي است به طوري که همواره خداشناسي و عبادتورزي وي در قبال خداوند سبحان در حال تکامل ميباشد. يا اگر مولوي ميگويد:
هين سخن تازه بگو، تا که جهان تازه شود بگذرد از حدّ جهان، بيحد و اندازه شود[۶]
مراد طرح نکات، حقايق و معاني جديد براي يک انسان پويائي است که همواره در تکاپو و تجديد حيات معنوي خود است به طوري که مدام در معرض دريافتهاي جديدي قرار گرفته و با اين دريافتهاي تازه و ورود معاني جديد به فضاي فکري و روحي فرد، و نو به نو شدن آگاهيها، ادراکات و احساسات اوست که جهان خارج نيز براي وي، معنا و مفهوم جديدي پيدا نموده و اثرات خاصي را در نظام ادراکي و احساسي او ايجاد مينمايد و هر لحظه جهانِ تازه و نوئي براي وي مطرح و در پيش رويش قرار میگيرد. آري انسان از مجرای وجود «خود» است که به مواجهه با جهان خارج و تجربه آن نائل ميشود و دنياي هر کس در گرو موجوديهاي دروني خود اوست، و با سير مداوم دروني است که تجربه ما از جهان هستي به طور پيوسته در حال تغيير خواهد شد:
اي مُقيمان درت را عالَمي در هر دَمي رهروان کوي عشقت، هر دَمي در عالَمي
با کمال قدرتت در عرصه مُلک قِدم هر تَف آتش خليلي، هر کف خاک آدمي[۷]
بر اين اساس يکي از راههاي افزايش بهرهوري از عبادات در عرفان اسلامی غنا بخشي به سرمايهها و موجوديهاي دروني خود خواهد بود که اين راه، ثروتي تمام نشدني و چشمه زايائي است خشک نشدني. در آموزههاي ديني نيز به طرق مختلف اين موضوع ظريف و حياتي مورد اشاره قرار گرفته و نکات لطيف و مهمي در ذيل عناويني چون «بحث کميت و کيفيت عبادات» مطرح شده است که حدیث «مَنْ أصْعَدَ إلی اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، أهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ أفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ» گواه روشنی بر این مهم است.
[۱]. مسعود بن عیسی ورّام؛ تنبیه الخواطر و نزهة النواظر؛ ص۱۰۸.
[۲]. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار؛ ج۶۷، ص۲۱۱.
[۳]. سعادتپرور، علی؛ ثمرات حيات؛ ج۱، ص۴۱.
[۴] . عطّار نیشابوری، فَریدالدّین؛ تذکرة الأولیاء؛ ص۴۲.
[۵]. همان؛ ص۴۲۱.
[۶]. مولانا «دیوان شمس»، غزلیات، غزل شماره۵۴۶.
[۷]. خواجوی کرمانی؛ غزل شماره ۳۵۶