بسم الله الرحمن الرحیم
ایام مصادف است با موضوع کاپیتولاسیون که در سال ۱۳۴۳توسط دولت در مجلس آن زمان مطرح شد و موضعگیری تند امام خمینی (ره) را به دنبال داشت. اولاً مفاد این لایحه مربوط می شد به مصونیت قضایی مستشاران نظامی آمریکائی و خانوادههایشان که در ایران بودند که بر اساس آن، اگر کاری برخلاف قوانین و مقررات کشور انجام بدهند و آنها مجرم شناخته شوند، دولت و محاکم قضایی ایران بر اساس قوانین ایران حق تعرض به آنها را ندارند بلکه این ها باید برگردند و طبق قوانین کشور امریکا با آنها مواجهه شود.
خوب، این یک قضیه ای بود که اتفاق افتاد و البته سابقه طولانی دارد. یعنی از دوره قاجار این قضیه بود؛ به شکل های مختلف بود و در زمان محمدرضاشاه خبیث هم دوباره تکرار شد و به این صورت، مصوبه آن را گرفتند.
متناسب با این حادثه، نکاتی به ذهنم رسید که عرض می کنم:
یکی، بحث موضع گیری خود حضرت امام(ره) است که خیلی جای تأمل و درس دارد. و دیگری هم بررسی اینکه خُلق و خوی کشورهای بزرگ؛ وقتی در یک کشوری ورود پیدا می کنند، چگونه است؟
نمونه اش همین جریان کاپیتولاسیون است.
این در واقع یک مستمسک و سندی برای بردگی ملتی است که آنها بعد از وارد شدن به کشورشان، انجام دادند. ببینید، اینها تا کجا را حساب کردند. یعنی با وجود اینکه منابع اقتصادی، منافذ سیاسی و مدیریتی کشور در دست اینها بود، اما باز راضی به آنها نشدند، بلکه اومدند و به یک ملتی توهین کردند. ملتی را تحقیر کردند. سند ذلت یک ملت را از خود آن ملت امضا گرفتند که بیایند و امضا کنند.
این نقطه اوج قضیه مذکور است که ما برای فهم ماهیت دولت های استکباری، به این نکته، توجه کنیم. از نکات مهم و عبرت انگیز قضیه کاپیتولاسیون این است که وقتی دول استکباری وارد یک کشوری بشوند، قدم به قدم جلو می آیند و اکتفا به این نمی کنند که از منافع شون بهره مند بشوند یا مهره هاشون را بچینند که کشور را در مسیر اهداف خودشان هدایت کنند بلکه بر اساس خوی استکباری شان اومدند و سند ذلت یک ملت را نه اینکه تحمیل بکنند، نه! (بلکه) گفتند شما خودتان امضا بکنید و این خودشان هم امضا کردند. یعنی از تحمیل هم بدتر است.
و این برای امام خیلی مایه تاسف و ناراحتی شد. حالا جملات امام را عرض می کنم که چه فرمایشی داشت.
در مقابل آنها مهمترین مانع روحانیت بود. لذا اینها، خودشان و دولت و افراد دستنشاندهشان بدترین و تندترین حمله را با روحانیت داشتند. حتی بحث از حذف روحانیت بود. برای اینکه به تعبیر امام، اگر روحانیت باشند، هیچ دولتی از انگلیس و امریکا نمی توانند وارد بشوند. برای اینکه این ها مانع بودند.
این یک مطلب، راجع به اینکه ما بفهمیم ماهیت این جریان استکباری تا کجاست؟ نفوذشان تا کجاست؟ تا ذلت یک ملت است. الان هم همین طور است. یعنی الان عبرتی که ما می گیریم از قدرت های بزرگ، این است که اینها تا کجا پیش میآیند. الان اگرچه از کشور ما دستشان قطع شده ولی در منطقه، برخی از دولت های ذلیل را حتی کشاندند به ذلت مذاکره با اسراییل. حالا از کشورهای بدبخت و کوچک اینها شروع کردند، بعد هم نوبت به عربستان می رسد و جاهای دیگه.
و اما امام تعبیراتی دارد، خیلی عجیبه که نشان از عمق این فاجعه دارد. اولا امام اعلام میکنه که من اعلام خطر میکنم. این اعلام خطر را یک مرجعی که هم سیاسی و هم اجتماعی است، اعلام خطر می کند، خیلی بحث مهمی است. بعد تعبیر امام عظیم الشان این است که میفرماید: از این اسارت، بدتر چیست؟ اسارت تعبیر می کند. یا جمله معروفی که دارد: ای سران اسلام! به داد اسلام برسید! ای علمای نجف، قم و سایر بلاد! به داد اسلام برسید! مربوط به همین قضیه است. معلوم است چه خطر بزرگی جامعه را تهدید می کرد. و این عظمت امام است. تاریخ معاصر ایران، مدیون آن سخنرانی امام است.
یا مثلا امام در جایی، تمسکی دارد به جمله شهید مدرس رحمهالله علیه که برایم جالب بود. امام میفرماید: یک وقتی دولت روسیه اولتیماتوم داد به دولت ایران که اگر شما فلان کار را انجام ندهید. و منظور ما را تامین نکنید، ما می آییم تا پشت دروازه های قزوین. این را ظاهرا یک فرد خارجی نقل می کند که: من دیدم یک پیرمردی که دستش هم می لرزید، در مجلس آمد؛ پشت تریبون قرار گرفت و این جمله را گفت: آقایان! اگر بناست ما را از بین ببرند، چرا با دست خودمان، خودمان را از بین ببریم؟ این سخن شهید مدرس بود که امام در آن سخنرانی مورد استشهاد خود قرار دادند. بنابراین اگر ما بگیم، خیلی خوب! این سند ذلت باری که شما میخواهید، چشم! امضا می کنیم و بگذارید آنها وارد شوند و بیایند ما را از بین ببرند!! نخیر، اگر قرار است از بین برویم با دست خود این کار را نمیکنیم. بعد امام می فرماید: وقتی شهید مدرس این سخن را گفت، نمایندگان جان گرفتند و امضا نکردند و اعتنایی به اولتیماتوم روس ها قائل نشدند.
در نتیجه امام میفرماید: روسها هم هیچ غلطی نکردند. این جمله کلیدی است که ما چرا خودمان چیزی را که دولت های مستکبر میخواهند با فشار و تحریم میخواهند بدست آورند، خودمان بگیم: خیلی خوب! شما فشار می آورید، ما یک گام جلو می آییم، چشم! حرف شما را گوش می کنیم.
جملات دیگری نیز امام درباره کاپیتولاسیون دارند که من این ننگ را قبول ندارم. اگر جای نظامی بودم، جای فلان بودم..استعفا می دادم. بعد هم می فرماید: اگر کسی سکوت کند در این قضیه، قسم میخورد که مرتکب گناه کبیره شده است. این ها سبب شده که امام با قدرت در مواجهه با یک خطر بزرگ ورود پیدا کند و سبب ابطال آن شود. بله، این ضعف دولت ایران بود. شاه دست نشانده آنها بود. انتظار از یک دولت دست نشانده برای یک ملت همین است که نوکری اربابش کند و هر گاه اربابش نیازی به او نداشت، دورش میاندازد این طبیعت حکومتها و دولتهای وابسته است.
ایستادگی امام جواب داد. این درس بزرگی است که اگر ملتی در برابر زیادهخواهی دشمن و تهدید و تحریم او ایستادگی کند، غلبه با اوست و اگر عقبنشینی کند و در مسیر خواسته دشمن برود، دشمن تا نهایت ذلت او را منحط میکند. ان شاءا…که خداوند شر این ها را از سر مسلمین دور سازد و مقام عظمای ولایت که حقیقتا سکاندار حرکت کشتی انقلاب است تا ظهور امام زمان(عج) حفظ نماید. والسلام علیکم و رحمت الله.