تبیین منزلت رسول ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله در هستی با تأکید بر دیدگاه امام خمینی (ره) به قلم حجت الاسلام والمسلمین اصغر میرزاپور

تبیین منزلت رسول ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله در هستی

با تأکید بر دیدگاه امام خمینی ره

یکی از مباحث بنیادین درباره رسول الله صلی الله علیه و آله مسأله نقش و جایگاه آن حضرت در نظام خلقت است. این مسأله که در بیانات و نوشته‌های امام خمینی ره مورد توجه ویژه قرار گرفته از جنبه‌های مختلف قابل بحث و تحلیل است. آنچه در گفتگوی حاضر در پی خواهد آمد بازتاب نقطه نظرهای معرفتی امام خمینی ره در این باره است.

رسول الله صلی الله علیه و آله مظهر و تجلی کامل حق در عالم

عالم، تجلی خداوند و تجلی‌گاه اوست. امام خمینی ره در این باره که عالم تجلی خداست و وجود نازنین رسول الله صلی الله علیه و آله تجلی اعظم او در عالم است می‌گوید: 

رسول خدا صلی الله علیه و آله انسان کاملی است که در رأس مخروطه این عالم قرار دارد. ذات مقدس حق تعالی که غیب است و در عین حال ظاهر، مستجمع همه کمال به طور غیر متناهی است، [این مهم] در رسول اکرم صلی الله علیه و آله متجلی است به تمام اسماء و صفات. (صحیفه امام؛ ج۱۲، ص۴۲۱)

امام ره در سر این‌که چگونه وجود حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله  تجلی اعظم حق تعالی محسوب می‌شوند می‌فرمایند:

باید دانست که در محل خود مقرر است که عین ثابت انسان کامل مظهر اسم «الله» الاعظم که امام ائمه اسماء است، می‌باشد و اعیان سایر موجودات در ظل عین انسان کامل در علم و عالم اعیان مقرر و در عین و عالم تحقق موجود است. پس اعیان جميع دایره وجود، مظهر عین انسان کامل است در عالم اعیان، و جميع موجودات مظاهر جمال و جلال او هستند در عالم ظهور. (شرح چهل حدیث، ص۳۳۸)

از آنجا که مصداق حقیقی انسان کامل وجود حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله است و سایر انبیاء و اولیاء علیهم السلام از باب الحاق کامل به اکمل به آن جناب ملحق‌اند، پس امام خمینی ره که انسان کامل را کامل‌ترین مظهر و تجلی حق دانسته وجود مقدس خاتم انبیاء؛ محمد مصطفى صلی الله علیه و آله را اراده کرده است.

هم افقی رسول الله صلی الله علیه و آله با مشیت الهی

مسأله هم افقی حقیقت وجود پیامبر صلی الله علیه و آله با مشیت حق تعالی در کلمات امام خمینی ره به طور ویژه مورد توجه بوده است. در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند:

خلق الله المشيّة بنفسها ثم خلق الأشياء بالمشيّة. (شرح اصول کافی؛ ج۳، ص۲۷۱)

حضرت امام ره بر اساس مبانی عرفانی و با الهام از این قبیل روایات معتقد است که: مشیت همان صادر اول است و سلسله عوالم وجود از مراتب غیب تا مراحل شهود همه از تعینات و مظاهر مشیت هستند و حقیقت وجود انسان کامل که از آن به «حقیقت محمدیه» یاد می‌شود هم افق با مشیت الهی است. (شرح دعای سحر؛ ص۹۸). ایشان بر  این باور هستند که: حقیقت محمدیه همان است که در همه عوالم از عقل گرفته تا هیولی تجلی نمود و عالم، ظهور و تجلی این حقیقت است و هر ذره از مراتب وجود، تفصیل این صورت است و حقیقت محمدیه همان اسم اعظم است و حقیقت خارجی آن عبارت از: ظهور مشیتی است که هیچگونه تعیّنی ندارد و حقیقت هر موجود صاحب حقیقتی و تعیّن هر متعیّنی از او است. خداوند همه چیز را به واسطه مشیت خلق کرده و مشیت را با خود آن آفریده است و این پیکره وجودی به نام محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله که از عالم علم الهی برای نجات زندانیان در بند عالم طبیعت به عالم ملک نازل شده، چکیده و مجمل آن حقیقت و تمام مراتب وجود به گونه پیچیده و پنهان مانده به نحو انطوای عقل تفصیلی در عقل بسیط اجمالی در او پیچیده و پنهان است. (همان، ص۷۷)

رسول الله صلی الله علیه و آله واسطه فیض الهی

در اصطلاح عرفانی، فیض به نوعی تجلی ایجادی و کمالات وجودی گفته می‌شود که از سوی حق تعالی بدون وقفه بر عالم و عالمیان می‌بارد. فیض الهی به دو قسم «فیض اقدس» و «فيض مقدس» تقسیم می‌شود. با فیض اقدس فیض حق از حضرت ذات به اسماء و اعیان ثابته که صور اسمائند افاضه می‌گردد و با فیض مقدس اعیان ثابته، وجود عینی و خارجی می‌یابند و وجود به آنها افاضه می‌شود.

از نظر امام خمینی ره در افاضه فیض اقدس دو تجلی صورت می‌گیرد. با تجلی اول اسم «الله» که اسم اعظم است در حضرت واحدیت ظهور می‌کند. در این مرتبه، از اعیان ثابته اثر و خبری در میان نیست. در تجلی دوم، سایر اسماء و لوازم آنها که اعیان ثابته هستند پدیدار می‌شوند. پس ظهور اسماء و اعیان ثابته به واسطه الله صورت می‌گیرد. (مصباح الهدایه؛ ص۳۴)  بنابراین عین ثابت انسان کامل اولین ظهور در نشئه اعیان ثابته است و در واقع عین ثابت انسان کامل کلید گشایش گنجینه ظهور اعیان ثابته است. انسان کامل به لحاظ وجود علمی و عینی واسطه تجلی حق و ظهور عالم و آدم است.

امام خمینی ره در مقام بیان این مسأله بدین مضمون می‌گوید:

عین ثابت انسان کامل، خلیفه خدا در ظهور به مرتبه جامعه و اظهار صور اسما در نشئه علمی است؛ زیرا اسم اعظم که جامع جميع جلال و جمال و ظهور و بطون است با مقام جمعی خود در هیچ یکی از اعیان ثابته تجلی و ظهور نمی‌کند چون آیینه وجود آنها شایستگی انعکاس رخ او را نداشتند، پس آیینه‌ای باید می‌بود که مناسبت و سزاواری جلوه رخ او را میداشت و نور او در آن تجلی میکرد و از رهگذر آن عالم ظاهر پدید می‌آمد و اگر عین ثابت انسان کامل نبود، هیچ عینی از اعیان ثابته نمی‌شد و بدون ظهور اعیان ثابته و تحقق وجود علمی آنها هیچ وجود عینی در خارج موجود نمیگردید و باب رحمت الهی گشوده نمی‌شد. پس با عین ثابته انسان کامل، اول به آخر متصل و مرتبط شده است، لذا عين ثابته او با همه اعیان معیت قیومیه دارد.

سِرّ خشوع پدیده‌های عالم در پیشگاه رسول الله صلی الله علیه و آله

یکی از اسرار وجودی انسان کامل آن است که همه پدیدههای عالم خلقت به لحاظ تکوینی در برابر او خاضع و تسلیم هستند و وی هرگونه که بخواهد در آن پدیدهها تصرف می‌کند و آنها را به صورت دلخواه در می‌آورد. در نهج البلاغه از امیرمؤمنان علیه السلام نقل شده است که فرمود:

من در کنار پیامبر بودم که دسته ای از بزرگان قریش نزد او آمدند و گفتند از تو چیزی را می‌خواهیم که اگر آن را بپذیری و به ما نشان دهی می‌فهمیم که تو پیامبر و فرستاده خداوندی. پیامبر پرسید: چه می‌خواهید؟ گفتند: این درخت را برای ما بخوان تا از ریشه درآید و پیش آید و در برابرت بایستد. پیامبر فرمود: خداوند به هر کاری توانا است؛ آن گاه خطاب به درخت فرمود: ای درخت! اگر به خدا و روز قیامت ایمان داری و می‌دانی که من فرستاده خدا هستم به اذن خداوند با ریشه از زمین کنده شو و در برابر من بایست. سوگند به خدایی که پیامبر را به حق برانگیخت درخت با ریشه‌هایش از زمین کنده شد و با آوازی شدید و صدایی چون صدای بال پرندگان، پیش آمد تا آن‌که مانند پرنده‌ای بال گشوده و نزد پیامبر ایستاد و شاخه‌های بلند خویش را بر سر پیامبر و برخی از شاخه‌هایش را بر روی شانه‌های من گسترانید، در حالی که من در سمت راست پیامبر قرار داشتم. قوم قریش چون این حادثه را مشاهده کردند، از روی تکبر و گردن فرازی گفتند: حال بگو نصف درخت به سوی تو آید، و نصف دیگر باقی بماند. پیامبر به درخت فرمود که چنان کند؛ پس نیمی از درخت با حالتی عجیبتر و صدایی سخت‌تر به سوی او آمد تا آنجا که نزدیک بود به رسول خدا بپیچد. باز از سر کفر و گردن کشی، گفتند: حال این نیم تنه را فرمان بده تا نزد نیم تنه دیگرش بازگردد. پیامبر نیم تنه درخت را فرمود که بازگردد و او بازگشت. (خطبه قاصعه)

در توضیح این مطلب باید گفت:  

قرآن کریم درباره اراده الهی می‌گوید: إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ (نحل/۴۰) از آنجا که انسان کامل مظهر همه اسماء و صفات خداوند و اراده او فانی در خواست و اراده حق تعالی است، هرگاه بخواهد در پدیدههای عالم تصرف کند، خواست و قدرت حق در اراده‌اش تجلی می‌کند و هرگونه که خواسته باشد می‌تواند به اذن الهی در عالم تصرف نماید. حضرت امام ره در بیان این مسأله می‌گوید:

انسان کامل دارای اراده کامله‌ای است که به نفس اراده، انقلاب عنصری به عنصری کند و عالم طبیعت خاضع در تحت اراده اوست. (شرح چهل حدیث، ص۶۱۳)

ایشان در جای دیگری می‌نویسند:

اگر ولی کامل و نفس زکیه قویه‌ای از قبیل نفوس انبیاء و اولیاء قادر بر اعدام و ایجاد و اماته و احیاء به اقدار حق تعالی باشد تفویض محال نیست … و تفویض امر عباد به روحانیت کامله‌ای که مشیتش فانی در مشیت حق و اراده‌اش ظل اراده حق است و اراده نکند مگر آنچه را حق اراده کند و حرکتی نکند مگر آنچه که مطابق نظام اصلح است …. مانع ندارد، بلکه حق است. (همان، ص۵۵۰)

بدین ترتیب معلوم می‌شود یکی از اسرار توانایی و قدرت تصرف انسان کامل در عالم این است که اراده او در واقع تجلی‌گاه اراده و خواست خداوند است. از طرفی چون خواست حق تخلف‌پذیر نیست و هر چه را بخواهد بی‌درنگ موجود می‌شود، اراده انسان کامل نیز چنین است؛ یعنی بر هر چه تعلق گیرد تحقق می‌یابد و هر گونه تصرف او در عالم، نافذ و موثر است.

ارسال نظرات

پیمایش به بالا