گرامیداشت ۱۳ ابان و تحلیلی بر حوادث آن
جمهوری اسلامی روزهای بسیار میمون و مبارکی داشته و دارد هم شادی هایش عبرت آموز است و هم غم هایش عبرت آموز است. به تعبیر ضرب المثل ساده فارسی زمستان رفت اما رو سیاهی برای ذغال ماند.
از سال ۴۲ تا امروز که ۵۷ سال می گذرد دور جدید تاریخ ایران رقم خورد .حوادث مهمی در این دوره اتفاق افتاد به ویژه بعد از عصر مرجع عالیقدر تشیع، حضرت آیت الله العظمی بروجردی، تا اینکه اوجش از سال ۱۳۴۳ شروع شد. چهار حادثه از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۸ ، در یک روز از سال (۱۳ آبان ) در چهار سال اتفاق افتاد .
اتفاق اول تصویب لایحه کاپیتولاسیون ( مصونیت قضایی ) برای تمام شهروندان و مستشار های آمریکایی مستقر در ایران؛ به این معنای که هر عمل مجرمانه ی را اگر آنان مرتکب شوند، دستگاه قضائی ایران نمی توانست در صورت اثبات جرم با آنها برخورد نماید بلکه حتی حق محاکمه آنها را نداشت. نهایت می توانست، از آنان نزد دستگاه قضایی آمریکا شکایت کند و دستگاه قضایی آمریکا هر طور صلاح می دانست با وی برخورد نماید، اگرچه فرد متهم آمریکائی به حیثیت و ناموس و دین و سرزمین ایران و ایرانی تجاوز کرده باشد. در حالیکه طی سالهای قبل ( از زمان این قرداد تا امروز) کشورهائی مثل ژاپن زیر بار این قرار داد رفتند و مبتلاء به جنایت آمریکائیها شدند، شکایت از شروند آمریکائی نزد دستگاه دیپلماسی و قضائی آمریکا ارائه دادند اما پس از شکایات هیچ اتفاقی نیفتاد و با مجرم هیچگونه برخورد تنبیهی نشد .
در ایران ابتداء موضوع مصونیت قضایی به بیرون از دولت درز نکرد و فقط به هیئت عالی رتبه آمریکایی اعلام شد که در هیئت دولت ایران، مصونیت قضایی برای اتباع آمریکا تصویب شد تا اینکه کمتر از یکسال، بعد از زمینه چینی های لازم به مجلس شورای ملی ایران در سال ۱۳۴۳ به تصویب رسید همه این اقدامات غیر علنی بود. و این اقدامات مخفیانه همیشه تکرار می شود، کما اینکه در بحث ۲۰۳۰ تکرار شد و بعد علنی شد .
در فاصله شش یا هفت ماه؛ کمتر یا بیشتر، نهایت لایحه مصونیت قضایی آمریکائیها را بردند در مجلس و غیر علنی تصویب کردند . و نهایت، کار همین طور مخفی ماند، ولی از طریق برخی از کارمندان و نشریات مجلس به دست امام خمینی ره، رسانده شد . امام وقتی اطمینان به محتوا پیدا کرد افشاگری را به صورت گام به گام شروع کرد . اول با دیدار بزرگان و سران علماء قم و سپس به واسطه شاگردان و پیروانش از طریق نامه به اطلاع علمای بلاد رساند . اوج افشاگری در چهار آبان ۱۳۴۳ که مصادف با میلاد حضرت زهرا(س) بود که به صورت علنی افشاگری را آغاز کرد و آن جمله معروف “انا لله و انا الیه راجعون” در روز میلاد حضرت زهرا(س) بیان فرموده بود.
در اینجا داخل پرانتز می گویم؛ قابل توجه کسانی که در اعتراض به نقد کننده های مفسدین داخلی در محافل و مجالس مذهبی، گویند همه چیز را سیاسی کردید؛ امام در روز تولد حضرت زهرا(س) با این لحن و شدت در نقد مفسدین زمانه خودش، شروع به سخن کرد .
رژیم از لحظه ای که با خبر ار سخنرانی امام شد، از هر وسیله تهدید و تطمیع برای ساکت کردن امام استفاده کرد اما از زمانی که متوجه شد نتیجه ای ندارد، تا اینکه آن حادثه دستگیری امام اتفاق افتاد و با تعداد ی از کماندو ها و سربازان به فرماندهی رئیس ساواک تهران آقای مولوی، خانه امام محاصره شد و در روز سیزده آبان امام دستگیر و به ترکیه تبعید شد . این اولین حادثه روز سیزده آبان بود، که ریشه آن در سال ۴۳ بود .
چند حادثه ی دیگر هم در “روز سیزدهم ” اتفاق افتاد که امام در آنها با واسطه نقش داشته است .
حادثه بعدی سال ۵۶ که زمزمه انقلاب شروع می شود و شهادت حاج آقا مصطفی اتفاق می افتد در مهر، آبان ۵۷ مردم به خیابان ها می آیند و نهایت در سیزده آبان۵۷ دانش آموزان نقش آفرینی کردند و سه ماه بعد منجر به پیروزی انقلاب می شود و حادثه سوم سیزده آبان تسخیر لانه جاسوسی است که در سال ۱۳۵۸ اتفاق افتاد.
در سیزده آبانی که دانش آموزان نقش آفرینی کردند. در این روز دانش آموزان مدارس اطرافِ دانشگاه تهران به همت معلمان انقلابی و رهبران اجتماعی انقلابی به سمت دانشگاه تهران می آیند و شعار های درود بر خمینی و مرگ بر شاه سر می دهند تا اینکه با سربازان رژیم روبرو می شوند که آنها را به خاک و خون می کشند . و این خودش عمل تحریک بیشتر برای ادامه حرکت بود . جالب است هر چه دندان دشمن تیز تر می شود مقاومت ملت بیشتر می شود .
اما سیزده آبانی که دانشجویان نقش آفرینی کردند: از آنجایی که همه این آشوب ها از زمان ملی شدن صنعت نفت قبل از سال ۴۲ و همچنین دخالت های عملی آمریکا بود مردم فهمیدن که باید آمریکا را ادب کرد. شعار نه شرقی نه غربی، مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی، شعار های اصلی مردم شد. لذا بخشی از نخبگان که پیرامون امام بودند در صدد بودند تا آمریکا را تقبیح کنند و انتقام از او بگیرند، روز سیزده آبان را انتخاب کردند و متعاقب آن سفارت آمریکا را به اشغال در آوردند و اتفاق های بعدی افتاد .
حالا این حادثه چه پیامی داشت ؟
روز سیزده مهر اوج ذلت یک رژیم، یک دولت، یک رئیس جمهور، یک پادشاه بود . که فکر می کرد، اگر اختیار همه کشورش را به دیگران بسپارد، می تواند به ملتش سود برساند اگرچه هدف اصلی حفظ و بقای خودش بود . این که خودش نوکری آمریکا بکند و در ازای آن، آمریکا حافظ او بشود . اما همه دیدند، که به فاصله کوتاهی دودمانش نابود شد و آمریکا هیچ غلطی نتوانست بکند .
بعد از آن، رفتار امام بود که اگر از همه پیامدهای مثبت و منفی حادثه بگذریم، تکلیف مداری امام اینجا خیلی مهم و معنا پیدا می کند . حالا شما نگاه نکنید به الان ( ۱۳۹۹) که فریاد انقلاب به همه جا رسیده است.( نگاه نکنید که الان آمریکا به وسیله مدیران بد تحلیل ما، به دنبال ایجاد رابطه و به دست گرفتن بازار ایران است ). هیچ وقت این همه پیروزی، روز حشروع حرکت، جلوی چشم امام نبود .امام تنها و مظلوم بود. ملت ما مظلوم بودند. همه عرصه های کشور را ظالمان اشغال کرده بودند اما امام مقاومت کرد و نتیجه تکلیف محوری ایشان، این شد در عمل به موفقیت انجامید .
حال اگر نعوذ بالله، شعله انقلاب در ایران امروز تعطیل شود ، در آینده نزدیک مشاهده خواهد شد که در این چهل سال مشعشع ترین و جلوه گرترین حکومتی است که در تاریخ بشر، بعد از حکومت نبوی و علوی، با نام خدا و تسلیم برابر خدا به کمک مومنین ظهور کرده بود . آیندگان خواهند دید جمهوری اسلامی چه خدمتی به بشر کرده است.
حادثه سیزده آبان دانش آموزی نشان می دهد که همه مردم باید در سرنوشت کشور باید سهیم باشند و اگر نباشند پیروزی یا حاصل نمی شود یا با تاخیر انجام می شود یعنی اینکه هیچ وقت پیروزی مجانی بدست نخواهد آمد و اگر صحنه را جدی بگیریم و محکم بیایستیم، دشمن شکست خواهد خورد، حتی اگر از کشته های ما پشته درست کنند . و حادثه سیزده آبان ۵۸ نشان داد که اگر دشمن را در خانه اش ادب نکنی تو را درخانه ات ادب می کند . سفارت آمریکا خانه آمریکاست وقتی بچه های ما رفتند در خانه او و او را ادب کردند و دست و پا و چشم و دهان او را بستند، ایران ما تا مدت ها در امان بود. تا اینکه به جهت مراودات سیاسی، بین دولتها و مشکلات طبیعی اداره کشورها، طبیعتا عده ای از مدعیان اهل ایرانیت، با دشمن ارتباط گرفتند و درون قلبشان شده، سفارت آمریکا .
عبرت این حادثه آن است که دشمن با ما شوخی ندارد . دشمن آمد در کاپیتولاسیون و گفته است شما آدم نیستید شما حق تصمیم گیری در امور خودتان را ندارید. من اگر به شما تجاوز کردم این شما نیستید که تعیین تکلیف کنید که شهروند من چگونه تنبیه شود. بلکه این من هستم که تعیین می کنم که آیا تنبیه شوم یا نه؟ یعنی تا این حد گستاخی را پیش بردند . و نوکری هم نشان داد تا همه هویتش را تسلیم دشمن نکنیم دست از سر ما بر نخواهد داشت .تا هر موقع امنیت و هویت و حقوق خودت را به دست دشمن داده ای یعنی دیگر صاحب خانه نیستی و تو برو شکایت کن بگو چرا مرا از خانه بیرون کرده ای . پیش خود متجاوز به حریمت شکایت کنی که آقا ببخشید چرا مرا از خانه خودم بیرون کردید؟ مشاهده می شود که در دروان معاصر در سال ۶۴ عده ای رفتند برای بدست آوردن دل آمریکا، و از آن روز در مقابل تیزی دندان آمریکا هر چقدر عقب می نشینند، طمع دشمن بیشتر می شود. لذا می بینید که می گویند : ای ایرانیان ، شما اگر می خواهید با ما مذاکره کنید، بیایید و از ما درخواست کنید، آنگاه من ( آمریکا) میگویم که چگونه مذاکره کنیم .
آن روز اگر با گرفتن کاپیتولاسیون می خواستند امنیت قضایی و صیانت قضایی آمریکا را از ما بگیرند. امروز میخواهند حتی بالاتر از آن، اسلحه را از دستانمان بیگرند . می گویند شما حق ندارید اصلحه داشته باشد. و اگر ما شما را کشتیم، شما حق ندارید از خود دفاع کنید و ما را بکشید. ما خودمان تصمیم می گیریم که با شما مثل عراق رفتار کنیم دولت برایتان تعیین کنیم قانون اساسی برایتان بنویسیم ، دانشمندانتان را بکشیم.
آیا می دانید چه تعداد دانشمندان هسته ای و غیر هسته ای عراق را کشتند؟ و چه تعدادی را فریب داده و خریدند ؟ سپس برخی را جایزه دادند و برخی دیگر را بیچاره کردند.
آری شما هم باید همچون عراق شوید و امر ما را اطاعت کنید. برجام را آنچنان که ما می خواهیم اصلاح و امضا کنید.
چرا شما همسایگانی داشته باشید که برایتان فدا شوند؟ شما باید ارتباطتان را با آنها قطع کنید وقتی قطع شد با هم می نشینیم و مذاکره می کنیم .
وسلام علکیم و رحمت الله و برکاته